فردی که به تئاتر میآید تجربه میکند، احساس میکند،
چیزی که باید و شاید را از طریق درک خودش از زندگی
به دلیل اتفاقی که شخصاً برای خود او افتاده است، میبیند
حقوق امروز در حوزه فرهنگ یکی از کمترینهاست. به نظر شما آیا این نشانگر نگرش کشور ما به فرهنگ است؟ یا تعبیر یک جمله عادلانه که “هنرمند باید گرسنه باشد”؟
البته اگر ما در مورد کارکردی که دولت انجام میدهد صحبت کنیم، میفهمیم که دولت بودجه اساسی را برای حوزه اجتماعی از جمله حوزه فرهنگی تأمین میکند. این همان چیزی است که ما امروز بعد از بازسازی تئاتر ملی دانشگاه “یانکا کوپالا” میبینیم. این تئاتر دارای تجهیزات مدرن است که به شما امکان میدهد محصولاتی بسازید که از نظر فناوری متنوع باشند، ما از این موارد، بسیار داریم.
اما من اطمینان دارم که اصلاحات بیشتر در این زمینه پیش رو است. درواقع، بسیاری از تئاترهای اروپا هنوز هم برای تأمین مالی این فعالیت، راههای دیگری را طی میکنند، آنها دارای مبانی سازمانی و حقوقی مختلف و غیره هستند؛ اما امروز میتوانیم بیان کنیم که بنیادی داریم که زمینه تئاتر را فراهم میکند. البته بیشترین تقاضا برای بودجه را در تولیدات جدید داریم. برای اینکه تئاتر فعالیت کند، باید به مسابقات برتر دعوت شود. یک بار، نیکلای پینیگین به وزیر جوان فرهنگ (یعنی پاول لاتوشکو) گفت که حداقل، 5 نمایش برتر باید در سالن تئاتر برگزار شود. البته امکان اجرای یک نمایش برای 10 هزار روبل نیز وجود دارد یا برای 200 هزار روبل امکانپذیر است. تعریف واضح محدودیتها دشوار است. ما بودجهمان را با بخشی از وجوهی که در قالب درآمد کسب میکنیم و بخشی از بودجه پشتیبانها، تکمیل میکنیم.
در مورد حقوق، اساس آنها تأمین بودجه است؛ اما ما بخش قابلتوجهی از حقوق کارمندان را از طریق فعالیتهای خارج از برنامه تأمین میکنیم. درآمد ما ناشی از انواع پروژههای اضافی، فعالیتهای تور و استفاده از مکانهای اضافی است. اگر تئاتر بهطور همزمان در دو مرحله فعالیت کند، تقریباً کل گروه درگیر میشوند و درآمد دو برابر بیشتر میشود. این امر رئیس مؤسسه را قادر میسازد تا کسانی را که علاوه بر این درگیر این روند هستند، ازنظر مالی تأمین کند. از راننده گروه تئاتر گرفته تا هنرمند ملی. امروزه موفق شدیم متوسط حقوق در تئاتر را ۱۳۰ درصد افزایش دهیم. در ماه اکتبر بالاترین سطح حقوق را داشتیم. در تئاتر ۱۲۷۰ روبل درآمد وجود داشت؛ اما این با در نظر گرفتن پاداش سه ماهه است. ما در رابطه با روز کارمندان حوزه فرهنگ، کمکهای مالی بسیار قابلتوجهی پرداخت کردیم. با شروع فصل جدید صد و یکم، هریک از کارمندان تئاتر جایزه دریافت کردند، پرداخت مطالبه مربوط به همه کارمندان تئاتر قبل از سال نو بود.
این امر این فرصت را به ما داد تا در بین مؤسسات تئاتر کشور و در بین مؤسسات فرهنگی که از بودجه تأمین میشوند، یک موضع پیشرو داشته باشیم. برای من، بهعنوان رئیس تئاتر، یکی از زمینههای دارای اولویت، تشویقهای مادی برای کارمندان است. اکنون ما با سرعتی سریع حداقل چند درصد هدف را تعیین میکنیم، اما با افزایش فعالتر،
حقوق کارکنان هنری، بههرحال اکنون به 132 درصد رسیده است.
رویکرد من به شرح زیر است. ما به سفر کاری گروه تئاتر رفتیم، درآمد کسب کردیم، هزینههای اداری را نیز به دست آوردیم و اکنون میتوانیم 90 درصد این سود را به تشویقهای مادی تبدیل کنیم. این فرصت ازمدتها قبل به وجود آمد، (زمانی که او هنوز بهعنوان رئیس وزارتخانه کار میکرد)، به یمن توجیهات ما، وزارت دارایی و وزارت کار با این موضوع موافقت کردند.
تقریباً چند روز پس از عزیمت گروه تئاتر به سفر کاری، هنرمندان و کلیه کارکنانی که به این سفر میروند، جایزه شخصی خاصی دریافت میکنند و انگیزه میگیرند.
من فکر میکنم که موضوع مادی مهم است، اما این اصلیترین چیز نیست. نکته اصلی این است که ما به روح یک شخص میرسیم و صفحات بسیار مهم زندگی او را باز میکنیم. هر فردی که به تئاتر میآید تجربه میکند، احساس میکند، چیزی که باید و شاید را از طریق درک خودش از زندگی به دلیل اتفاقی که شخصاً برای خود او افتاده است، میبیند.
به نظر شما تئاتر باید توسط دولت حمایت شود یا به یک مکانیسم بازار در این زمینه نیازمند است؟
مدلهای زیادی وجود دارد. بهعنوانمثال، در فرانسه، تئاتر یک شرکت سهامی است. “کمدی فرانسوا” فقط دولتی است و تمام تئاترهای دیگر توسط خود بازیگران یا مؤسسات ایجاد میشوند. آنها خواستار حمایت دولت از پروژههای تئاتری هستند و مستقیماً از بودجه دولتی تأمین نمیشوند. این همچنین یکی از زمینههایی است که برای من مهم به نظر میرسد، یعنی تأمین اعتبار پروژه. اگر وزارت فرهنگ بتواند به افراد، نهادها، سازمانها بیاید و پروژهها و ایدههای جالبی را ارائه دهد. البته شرط این است که هم منابع جزئی و هم حامی آنها را جذب کنیم. چرا تئاتر کوپالوفسکی نمیتواند مکانی برای جذب ایدهها و پروژههای جدید باشد؟ برای این کار، فضای خود را گسترش میدهیم. ما قصد داریم یک مرحله کوچک از تئاتر را در خیابان انگلس، شماره 12 افتتاح کنیم. جایی که امیدواریم بتوانیم یک سایت آزمایشی ایجاد کنیم.
بهطورکلی، به نظر من هم حمایت دولت و هم کمک حامیان مالی از اهمیت برخوردار است. بهعنوانمثال، ما شروع به کار بسیار جدی با شرکا کردیم. در میان شرکای ما، شرکتهای بزرگ دولتی و خصوصی وجود دارد که اهمیت حمایت از فرهنگ در کشور را درک میکنند. بههرحال امسال به همراه شرکت سرمایهگذار قصد داریم یک سمینار یا نشست تجاری با موضوع “اقتصاد و تئاتر” برگزار کنیم. با این هدف که چگونه به درستی از سازوکارهای عملکرد تئاتر اطمینان حاصل کنیم تا ضریب ارزش افزوده از وجوهی که جذب کرده و میکنیم، افزایش یابد.
اگر فردا دولت تصمیم بگیرد به همان اندازهای که مثلاً به پزشکی بودجه میدهد، پول به فرهنگ اختصاص دهد، آیا ما بهشدت فرهنگی خواهیم شد؟ آیا فرهنگ به پول احتیاج دارد، یا اینکه بهسادگی لازم است که همه به تئاتر، یا به نمایشگاه و غیره بروند؟
تقاضای فرهنگ با تربیت و آموزش در خانواده، تحصیلات دریافتی در مراحل بعدی زندگی، در مدرسه، یا دانشگاه تأمین میشود. این یک پیش نیاز برای علاقه به فرهنگ است. اگر این فرصتها را در طول آموزش برای فرد ایجاد کرده و گسترش دهیم، تقاضا برای فرهنگ در انسان بیشتر خواهد شد.
آیا وجوه مادی، عامل اصلی است؟ البته نمونههای زیادی در دنیا وجود دارد که به لطف هنرمندانی که در شرایطی بسیار ضعیف زندگی میکردند، آثار هنری زیبا متولد میشوند. این آثار بعداً شناخته شده و ارزش میلیونی پیدا کردهاند. با این حال، این یک قاعده نیست، مطمئناً یک استثنا است. برای یک فرد خلاق مهم است که شرایطی برای شکوفایی خود ایجاد کند، زیرا فرهنگ هنر ممکن ساختن در فضای نامحدود است. انسان تواناییهای خود را دارد و در درون آنها خلاقانه خود را درک میکند. اما به دلیل اینکه این فضا نامحدود است و امکانات نیز نامحدود است و اگر ما چنین فرصتهایی را برای کشف یک شخصیت خلاق، از بین بردن مرزها و برخی محدودیتها، ایجاد کنیم، سطح فرهنگ افزایش مییابد.
البته من یک بار آماری را خواندهام که میگفت 6/2 درصد از تولید ناخالص داخلی اتحادیه اروپا در حوزه فرهنگ ایجاد میشود. این درصد قابل توجهی است. اگر به تئاتر نگاه کنیم، متوجه میشویم: یک مکانیسم اقتصادی کاملاً باز دارد. در این سیستم، عوائد مالی حاصل از منابع دولتی و غیردولتی در حال افزایش بوده و باعث خلق نتیجه خلاقانهای است که دارای ارزش معنوی و از دیگر سوی ارزش مادی است. اما این دو یکسان نیستند. ما در فرهنگ سرمایه گذاری میکنیم و رشد اقتصادی را بدست میآوریم. وابستگی مستقیمی ندارد. در غیر این صورت، فقط روی صحنههای کوپالا، کمدیهایی وجود خواهد داشت که میتوانید به راحتی از آنها لذت ببرید، سالن را با روحیه خوب ترک کرده و فردا این اجرا را فراموش کنید یا به عنوان یک شوخی درباره آن صحبت کنید. اما هنوز هم سعی میکنیم اجراهای عمیقتری ایجاد کنیم حتی اگر موضوع کمدی باشد.