زبان، مهمترین عامل فرهنگ ملی است و
این پایه و اساس توسعه آن است
در انستیتوی زبان شناسی به من گفتند که وقتی وزیر فرهنگ بودید، کل اسناد سازمان را به زبان بلاروسی ترجمه کردید. آیا زبان با فرهنگ مرتبط است؟ آیا در صورت داشتن چنین نگرشی به زبان بلاروسی میتوانیم تعلق خود را به افراد فرهنگی اعلام کنیم؟
هرگز در زندگی من، صرفنظر از موقعیتی که در اختیار داشتم، کسی را وادار نکردم که از زبان بلاروسی استفاده کند؛ اما من پشتیبان این زبان بودم و کسانی را که نزدیکتر به من کار میکنند تشویق کردم تا از زبان بلاروسی استفاده کنند. قبل از ورود من، وزارت فرهنگ مکاتبات زیادی با زبان بلاروسی داشت. البته هنگامی که وزیری به این سمت منصوب میشود، نگرش خود را در مورد اهمیت، حمایت، تحریک و توسعه زبان بلاروس ابراز میکند. این یک واقعیت است که دستگاههای دولتی و مقامات دولتی را به گسترش استفاده از زبان بلاروسی ترغیب کند. بیشتر کارمندان وزارت فرهنگ در آن زمان زبان بلاروسی را میدانستند. به نظرم اکثریت گسترش استفاده از زبان مادری خود را پذیرفتند و برای آنها کاملاً طبیعی و قابلفهم بود.
وقتی جلساتی در دانشکدهها برگزار میکردیم، زمانی که وزیر فرهنگ لازم بود به صورت علنی در جلسات صحبت کند، البته زبان بلاروسی به ذهن میآمد. معاونان وزیران، رؤسای ادارات نیز از زبان بلاروس استفاده میکردند؛ اما اگر کسی استفاده نمیکرد، ازنظر من هیچ مشکلی در این مورد وجود نداشت.
” در لیدا، اسلونیم و مالادچنا و دیگر شهرهای بلاروس مردم نشان میدهند که به تئاتر بسیار اهمیت میدهند ”
– تئاتر کوپالوفسکی که شما آن را مدیریت میکنید درواقع نمادی از فرهنگ ملی ماست. آیا تقاضا از سوی مردم وجود دارد؟
البته ما با شرایطی روبهرو شدیم که تعداد افرادی که مایل به حضور در چنین اجراهایی مانند “کلاویک کلاسیک”، “بازرس کل” (جایزه تئاتر ملی) و چند مورد دیگرهستند از تعداد صندلیهای سالن اجتماعات فراتر میروند. صحنه اصلی یا اتاق تئاتر در ماه ژانویه، تقریباً در هر اجرا، صددرصد اشغال میشود. ما نه تنها به صندلیهای سالن تئاتر افزودیم، بلکه شروع به آماده سازی سالنهای دیگر نیز کردیم.
بهعنوان مثال، در خانه مرکزی افسران ماهانه، 2 تا 4 برنامه اجرا میکردیم که هرکدام از آنها متوسط 500 تا 600 نفر بازدیدکننده داشتند که دو برابر ظرفیت مکان ماست؛ بنابراین، در یک عصر میتوانستیم تا 900 تماشاگر جمع کنیم. در بین تئاترهای نمایشی کشور ما، این نوعی رکورد محسوب میشود. طی یک سال گذشته، ما از مرز صد هزار بیننده عبور کردیم. ما تقریباً 1.15 درصد افزایش حضور و افزایش 1.20 درصدی تعداد اجراها را داریم. در سلسله فعالیتهای تور گروه تئاتر، ما از بیش از ده ها شهر بلاروس بازدید کردیم، چه منطقهای و چه ناحیهای و ۳۵ اجرای خیابانی تئاتر برگزار شد. در گرودنا، دو نمایش را با موفقیت فراوان به اجرا گذاشتیم.
در گومل در یک تئاتر درام، از اجرای ما بارها بازدید شد. لیدا، مالادچنا و اسلونیم و دیگر شهرهای بلاروس نشان میدهند که تئاتر مورد تقاضای مردم است. گروه تئاتر ما به لهستان، روسیه، فرانسه، لیتوانی سفر کردند. در خارج از کشور 110 هزار دلار درآمد کسب کردیم. بههرحال فرهنگ تئاتر بلاروس، مورد توجه افراد خارجی نیز هست. ما شاید تنها تئاتر بلاروس باشیم که ترجمه همزمان به انگلیسی و روسی را انجام میدهد.
نظر شما در مورد اردوهای داوطلبانه-اجباری دانشآموزان مدرسه در حوزه تئاتر چیست؟ آیا چنین انگیزهای میتواند در کودک عشق به میراث فرهنگی والای خود را ایجاد کند؟
من نمیخواهم در مورد اجبار به بازدید از یک تئاتر از این سطح صحبت کنم. البته لازم به ذکر است که در کودکی یا در نوجوانی، دانشآموز بعید است که تصمیم مستقلی برای بازدید از یک مؤسسه فرهنگی بگیرد. من کاملاً به یاد میآورم که با همکلاسیها و والدینم از تئاتر دیدن کردم و این باعث شکلگیری درک فرهنگی من بهطورکلی و بهویژه در هنر تئاتر شد. این همان چیزی است که در خانواده به وجود میآید و این فقط یکی از آن عواملی است که به فرد اجازه میدهد تا ازنظر فرهنگی به جلو حرکت کند.
در مورد آموزش، چنین روشی بهعنوان آموزش تئاتر برقرار میباشد که اکنون در اروپا رواج دارد. این هدف دقیقاً در جهت شکلگیری مخاطب آگاه و خالق هنر است. به دانشآموزان نشان داده میشود که اجرا جایگزین درس ادبیات نیست بلکه پدیدهای پیچیده با اجزای متمایز خود (سناریو گرافی، لباس، موسیقی، نور، بازیگری، مطالب ادبی، روانشناسی شخصیت) است که برای لمس کردن مفهوم، جذاب و مفید است. این به پیشرفت خلاقیت کمک کرده و با تجربه جدید، غنی میشود. ما بسیار دوست داریم چندین رویداد از حوزه آموزش تئاتر در کوپالوفسکی ترتیب دهیم. این به گفتگوی ما با مخاطبان جوان کمک میکند.
در برنامه درسی مدرسه، این موضوع برای چندین سال لغو شد. هم اکنون، در مقیاس ناچیز فقط در ابتدای دبیرستان تدریس میشود. ساعات ادبیات روسی و بلاروسی کاهشیافته است؛ موسیقی و هنر فقط در دبستان تدریس میشود. به نظر شما ممکن است پیامدهای چنین اصلاحاتی چه باشد؟
ایجاد فرصت به خودی خود، تحقق یکی از مأموریتهای آموزشی است. فردی که با فرهنگ ملی آشنا میشود (زیرا در درجه اول پایه و اساس است) و از طریق آن با فرهنگ جهانی، مطمئناً امکان تحقق خواستههای خود را گسترش میدهد. در حقیقت، به لطف فضای نامحدود فرهنگ، ما در حال گسترش امکاناتی برای جوانان برای تحقق خواستههای آنها هستیم. آموزش از طریق فرهنگ باید مهمترین عامل در شکلگیری شخصیت باشد. یک فرد با تحصیلات فرهنگی، بیشتر به نفع جامعه و دولت است.
از طریق فرهنگ، ما عمیقترین وجوه شخصیتی روح انسان است را لمس میکنیم. اگر یک شهروند از عمق یک اثر شاعرانه، سنت عامیانه و زبان مادری را که از پس قرنها به ما رسیده است، احساس کند، مطمئناً با وطن خود ارتباطی نامرئی، اما بسیار محکم خواهد داشت. برای درک این موضوع، فرد فقط میتواند آموزش خانواده و سیستم آموزشی دولتی را آماده کند.
– شما در مورد افزایش حضور در تئاتر صحبت میکنید. به چه دلیل؟ اگر در سینما میخواهند افراد بیشتری را به خود جلب کنند، پس فیلمها رواج پیدا میکنند و کیفیت آنها غالباً کاهش مییابد؛ و تئاتر کوپالوفسکی برای جذب بیننده چه میکند؟
ما در تلاش هستیم تا بهطور کافی موقعیت تئاتر کوپالوفسکی را در فضای اطلاعاتی، در درجه اول در سطح بالای هنری تولیدات تئاتر قرار دهیم. این اساس کار ماست. ما بیننده را از طریق رویدادهای مختلفی نیز تشویق میکنیم: اردوهای گروه تئاتر، انتشار مجله کوپالوفسکی، استفاده فعالتر از شبکههای اجتماعی، همکاری با رسانهها و غیره.
در مورد انتخاب تولیدات، این سؤال بیشتر به مدیر هنری، نیکلای نیکلایویچ پینیگن مربوط است؛ اما ما از این اصل پیروی میکنیم: سنتها، مدرنیته، آینده. ما بر پایه سنتهای استواری که نسلهای قبلی کوپالیست ها وضع کردهاند یعنی سنتهای تولیدات تئاتری کلاسیک که صحنه تئاتر را ترک نمیکنند، عمل میکنیم.
اثر “پاولینکا” در پایان سال گذشته جایگاه ارزش ملی را از آن خود کرد. این یک پدیده تئاتری است. این اثر برای اولین بار در سال 1917 در تئاتر شهر مینسک (در همان ساختمان تئاتر کوپالوفسکی) اجرا و به برند تئاتر ما تبدیل شد. این یک رکورد جهانی است. ما تولیدات دیگری که چنین حیات طولانیای و چنین تعداد اجراهایی که در چارچوب یک تئاتر، اتفاق افتاده باشد را نمیشناسیم. همانند “پیگمالیون” که توسط برناردشاو برای اولین بار در سال 1917 روی صحنه رفت، اما در سالنهای مختلف تئاتری اجرای آن ادامه دارد.
نمایشهایی مانند “عصرانه”، “پینسک جنری” برای دهها سال ادامه دارد. هرساله اجراهای جدیدی را به نمایش میگذاریم و البته دوست داریم تعداد نمایشها را افزایش دهیم، اما نه به قیمت زیر سؤال بردن کیفیت. ما هیچ هدفی برای اجرای یک نمایش نداریم، جز درک آسان آن و به همین دلیل در اینگونه آثار بازدید بسیار صورت میگیرد.
البته ما برای بیننده کار میکنیم؛ اما به عنوان یک تئاتر، باید دو قدم جلوتر باشیم. یکبار ولادیمیر مولویوین گفت: “ما باید رهبری کنیم و عقب نمانیم.”
بااینوجود، ما یک مأموریت مهم درزمینه فرهنگ ملی انجام میدهیم: از طریق درام بلاروس، زبان بلاروسی، بازیگری بلاروسها و افقهای مخاطبان خود را آموزش و گسترش میدهیم.
“امروز ما موفق شدیم متوسط حقوق در تئاتر را ۱۳۰ درصد افزایش دهیم”.