اهميت روابط عمومي در كتابخانهها
قسمت اول
امروزه انقلاب ارتباطات همه پديدهها و مسائل زندگي اجتماعي انسان را متحول كرده است و در سطح گستردهاي زندگي و نحوه كار ما را تحت تأثير خود قرار داده است.
بشر امروزي براي استفاده بيش از امكانات و تسلط به آن نياز به اطلاعات دارد چيزي كه در آينده نزديك باعث شكل گيري قطب جديد در نظام اطلاعاتي خواهد گرديد و اين انقلاب ارتباطات و اطلاعات به اندازه حياتي و مهم هستند كه در آينده نزديك تنها معيار توسعه يافتگي يك كشور خواهند بود.در چنين شرايطي كتابخانهها موظف به همراهي با فرايند توسعه توليد و مصرف اطلاعات و نيز دانش كاربردي اطلاعات هستند.
انسان امروز در عصري زندگي ميكند كه به “عصر ارتباطات و اطلاعات” مشهور است. اين عصر محصول تحول و انقلاب در حوزۀ مهم فناوري است:
الف- تحول و انقلاب در حوزۀ ارتباطات
ب- تحول و انقلاب در حوزۀ اطلاعات
نمادهاي اين دو جريان كه موازي با هم پيش ميروند در حوزۀ “فناوري اطلاعات”، رايانه است و در حوزۀ “فناوري ارتباطات”، “اينترنت”؛ كه با تلفيق اين دو، تحول چشمگيري در جهان معاصر ايجاد شده است.
حضور اين دو نماد در كنار هم، مقدمات انقلابي بزرگ را فراهم كرده است كه زندگي يكايك ما، سازمانها و كل جامعه را تحت تأثير قرار داده است و به “انقلاب ارتباطات” معروف است. انقلاب ارتباطات همۀ پديدهها و شئون زندگي اجتماعي را متحول كرده است. اين تحول شيوههاي زندگي اقتصادي، جنگ كردن و معيار قدرت ملتها و… را در بر ميگيرد و عمق و گسترۀ آن به نحوي است كه حذف آن از زندگي انسان معاصر غير قابل تصور است.
“فناوري ارتباطات و اطلاعات” همچنين به شدت و در سطحي گسترده زندگي و نحوۀ كار ما را تحت تأثير قرار داده است. بشر بدون استفاده از فناوريهاي ارتباطي و اطلاعاتي موجود قادر نيست كاري را به انجام برساند؛ زيرا با شتاب ارسال و انتشار “دادهها”، آمارها و اطلاعات، ما شاهد پديدهاي جديد در زمينۀ “اطلاعات” هستيم كه وجهي از آن “انفجار اطلاعات” است.
در يك جمعبندي مختصر بايد گفت كه انقلاب ارتباطات باعث به وجود آمدن تغييرات عميقي در نظام ارتباطات شده است. از جمله اين تغييرات، ميتوان به موارد زير اشاره كرد:
– دو سويه تعاملي بودن؛
– سرعت فوق العاده؛
– چند رسانهاي بودن؛
– جهان گرايي و درنورديدن مرزهاي جغرافيايي؛
– فشردگي زمان و مكان؛
انقلاب ارتباطات و اطلاعات و در نهايت “انقلاب سايبرنتيك” تهديدها و فرصتهاي بسياري را به وجود آورده است. اين پديده هم اميد و هم نگراني آفريده و با حضور خود در بطن زندگي بشري هنوز آثارش به خوبي شناخته نشده است. بر اثر اين انقلاب، زندگي بشر به سوي تعامل در “فضايي مجازي” يا “سايبرنتيك” و نيز اينترنتي حركت ميكند؛ فضايي كه در آن واقعيت شكلي مجازي دارد.
در فضاي سايبرنتيك، شكلگيري “جوامع اطلاعاتي”، “شهرهاي الكترونيكي” به وجود آمده که از جمله دستاوردهاي انقلاب ياد شده است. از ديگر آثار انقلاب ارتباطات و اطلاعات و همچنين از آثار اجتماعي انقلاب رايانه شكلگيري دوراني است كه ميتوان آن را عصر حاكميت پديدههاي الكترونيك دانست و اگر آن را به هر مفهومي و يا پديدهاي اضافه كنيم به آخرين تحول فناورانه در آن زمينه ميرسيم:
- بانكداري الكترونيك
- تجارت الكترونيك
- روابط عمومي الكترونيك
از طرف ديگر بشر امروزي براي كسب ثروت، دارايي و قدرت، نياز به دانايي فزاينده دارد. گروه “اغنياي اطلاعاتي” كه در مقابل “فقراي اطلاعاتي” قرار دارند، گروهي از مردم هستند كه بيشترين امكان استفاده و دسترسي و تسلط بر اطلاعات را دارند و ميدانند كه چگونه از امكانات دانايي براي توليد ثروت استفاده كنند. اين مسأله باعث به وجود آمدن مسألهاي به نام شكاف اطلاعاتي و شكاف ديجيتالي شده است. چيزي كه باعث شكلگيري قطبهاي جديد در نظام قدرت جهاني، جغرافياي سياسي و اطلاعاتي گرديده است.
انقلاب ارتباطات و اطلاعات به آن اندازه حياتي و مهم است كه به تنها معيار توسعه يافتگي كشورها تبديل شده است، به طوري كه ميتوان ادعا كرد “ملل عقب مانده در جهان امروز آنهايي هستند كه دير وارد انقلاب صنعتي شدهاند، ملل عقبمانده، آنهايي هستند كه دير وارد مرحلۀ انقلابي اطلاعاتي شده باشند”.
مجموعۀ اين تحولات را بايد در بستر جامعۀ اطلاعاتي دنبال كنيم. جامعۀ اطلاعاتي قبل از هر چيز مولود پيوندهاي سختافرازي و نرمافزاري متعددي است كه ريشه در ساختار فني- اجتماعي آن دارد و از مهمترين اجزاي آن است. در اين ساختار ميتوان مقولههايي از جمله ديجيتالي شدن تمامي صور دادهها و اطلاعات (متن، صدا و….)، عموميت استفاده از رايانههاي شخصي، توسعۀ قدرت ذخيره سازي اطلاعات ديجيتال، توسعۀ تمامي اجزاي شبكههاي مخابراتي (كابل نوري، ماهوارهها، تلفنهاي همراه و…) و بالاخره پيوند همگي آنها در ساختاري به نام اينترنت كه شبكهها را عملاً از ساختارهاي قبلي (سازماني، محلي و ملي و…) رها ميسازد، اشاره كرد.
در نهايت اصطلاح “جامعۀ اطلاعاتي” و مفاهيم شبيه به آن يعني “عصر اطلاعات”،” اقتصاد اطلاعات” جامعهاي را توصيف ميكنند كه براي توليد انواع كالاها و خدمات، وابستگي زيادي به كاربرد فناوري اطلاعات دارد. جامعۀ صنعتي براي توسعۀ كار بدني انسانها به نيروي دروني موتورها نيازمند بود، اما جامعۀ اطلاعاتي براي توسعۀ كار ذهني، نيازمند فناوري رايانه است.
در” اقتصاد مبتني بر اطلاعات” انديشهها، تصويرهاي ذهني و دانش، از فرآوردهاي مادي، ماشيني مواد خام، اهميت بيشتري مييابند همانگونه كه مهار انرژي موجد جامعۀ صنعتي بود، تسلط بر داده پردازي و انتقال داده ها “اقتصاد مبتني بر اطلاعات” را پديد آورده است.
اين شكل جديد اقتصاد از چهار بخش تشكيل شده كه چهارمين بخش آن نيرومندتر از ساير بخشها است:
– فناوري اطلاع رساني و ارتباطات
– تبليغات تجاري
– خدمات بانكي، بانكها و پايگاه اطلاعاتي و اطلاعرساني
– فناوري زيستی
باید بگوييم كه” روابط عمومي الكترونيك” به عنوان يك ضرورت و نياز غير قابل انكار در شرايط جديد، مطرح است. “جامعۀ اطلاعاتي” شرايط را به گونهاي مطرح ميسازد كه بايد نگاه سنتي خود را نسبت به روابط عمومي تغيير دهيم و بدانيم كه شرط بقا در چنين شرايطي درك صحيح و درست از كيفيت اطلاعرساني الكترونيك است.
امروزه انقلاب ارتباطات همه پديدهها و مسائل زندگي اجتماعي انسان را متحول كرده است و در سطح گستردهاي زندگي و نحوه كار ما را تحت تأثير خود قرار داده است.
بشر امروزي براي استفاده بيش از امكانات و تسلط به آن نياز به اطلاعات دارد چيزي كه در آينده نزديك باعث شكل گيري قطب جديد در نظام اطلاعاتي خواهد گرديد و اين انقلاب ارتباطات و اطلاعات به اندازه حياتي و مهم هستند كه در آينده نزديك تنها معيار توسعه يافتگي يك كشور خواهند بود.
در چنين شرايطي كتابخانهها موظف به همراهي با فرايند توسعه توليد و مصرف اطلاعات و نيز دانش كاربردي اطلاعات هستند. انسان امروز در عصري زندگي ميكند كه به “عصر ارتباطات و اطلاعات” مشهور است. اين عصر محصول تحول و انقلاب در حوزۀ مهم فناوري است:
الف- تحول و انقلاب در حوزۀ ارتباطات
ب- تحول و انقلاب در حوزۀ اطلاعات
نمادهاي اين دو جريان كه موازي با هم پيش ميروند در حوزۀ “فناوري اطلاعات”، رايانه است و در حوزۀ “فناوري ارتباطات”، “اينترنت”؛ كه با تلفيق اين دو، تحول چشمگيري در جهان معاصر ايجاد شده است.
حضور اين دو نماد در كنار هم، مقدمات انقلابي بزرگ را فراهم كرده است كه زندگي يكايك ما، سازمانها و كل جامعه را تحت تأثير قرار داده است و به “انقلاب ارتباطات” معروف است. انقلاب ارتباطات همۀ پديدهها و شئون زندگي اجتماعي را متحول كرده است. اين تحول شيوههاي زندگي اقتصادي، جنگ كردن و معيار قدرت ملتها و… را در بر ميگيرد و عمق و گسترۀ آن به نحوي است كه حذف آن از زندگي انسان معاصر غير قابل تصور است.
“فناوري ارتباطات و اطلاعات” همچنين به شدت و در سطحي گسترده زندگي و نحوۀ كار ما را تحت تأثير قرار داده است. بشر بدون استفاده از فناوريهاي ارتباطي و اطلاعاتي موجود قادر نيست كاري را به انجام برساند؛ زيرا با شتاب ارسال و انتشار “دادهها”، آمارها و اطلاعات، ما شاهد پديدهاي جديد در زمينۀ “اطلاعات” هستيم كه وجهي از آن “انفجار اطلاعات” است.
در يك جمعبندي مختصر بايد گفت كه انقلاب ارتباطات باعث به وجود آمدن تغييرات عميقي در نظام ارتباطات شده است. از جمله اين تغييرات، ميتوان به موارد زير اشاره كرد:
– دو سويه تعاملي بودن؛
– سرعت فوق العاده؛
– چند رسانهاي بودن؛
– جهان گرايي و درنورديدن مرزهاي جغرافيايي؛
فشردگي زمان و مكان؛
انقلاب ارتباطات و اطلاعات و در نهايت “انقلاب سايبرنتيك” تهديدها و فرصتهاي بسياري را به وجود آورده است. اين پديده هم اميد و هم نگراني آفريده و با حضور خود در بطن زندگي بشري هنوز آثارش به خوبي شناخته نشده است. بر اثر اين انقلاب، زندگي بشر به سوي تعامل در “فضايي مجازي” يا “سايبرنتيك” و نيز اينترنتي حركت ميكند؛ فضايي كه در آن واقعيت شكلي مجازي دارد.
در فضاي سايبرنتيك، شكلگيري “جوامع اطلاعاتي”، “شهرهاي الكترونيكي” به وجود آمده که از جمله دستاوردهاي انقلاب ياد شده است. از ديگر آثار انقلاب ارتباطات و اطلاعات و همچنين از آثار اجتماعي انقلاب رايانه شكلگيري دوراني است كه ميتوان آن را عصر حاكميت پديدههاي الكترونيك دانست و اگر آن را به هر مفهومي و يا پديدهاي اضافه كنيم به آخرين تحول فناورانه در آن زمينه ميرسيم:
– بانكداري الكترونيك
– تجارت الكترونيك
– روابط عمومي الكترونيك
از طرف ديگر بشر امروزي براي كسب ثروت، دارايي و قدرت، نياز به دانايي فزاينده دارد. گروه “اغنياي اطلاعاتي” كه در مقابل “فقراي اطلاعاتي” قرار دارند، گروهي از مردم هستند كه بيشترين امكان استفاده و دسترسي و تسلط بر اطلاعات را دارند و ميدانند كه چگونه از امكانات دانايي براي توليد ثروت استفاده كنند. اين مسأله باعث به وجود آمدن مسألهاي به نام شكاف اطلاعاتي و شكاف ديجيتالي شده است. چيزي كه باعث شكلگيري قطبهاي جديد در نظام قدرت جهاني، جغرافياي سياسي و اطلاعاتي گرديده است.
انقلاب ارتباطات و اطلاعات به آن اندازه حياتي و مهم است كه به تنها معيار توسعه يافتگي كشورها تبديل شده است، به طوري كه ميتوان ادعا كرد «ملل عقب مانده در جهان امروز آنهايي هستند كه دير وارد انقلاب صنعتي شدهاند، ملل عقبمانده، آنهايي هستند كه دير وارد مرحلۀ انقلابي اطلاعاتي شده باشند.»
مجموعۀ اين تحولات را بايد در بستر جامعۀ اطلاعاتي دنبال كنيم. جامعۀ اطلاعاتي قبل از هر چيز مولود پيوندهاي سختافرازي و نرمافزاري متعددي است كه ريشه در ساختار فني- اجتماعي آن دارد و از مهمترين اجزاي آن است. در اين ساختار ميتوان مقولههايي از جمله ديجيتالي شدن تمامي صور دادهها و اطلاعات (متن، صدا و….)، عموميت استفاده از رايانههاي شخصي، توسعۀ قدرت ذخيره سازي اطلاعات ديجيتال، توسعۀ تمامي اجزاي شبكههاي مخابراتي (كابل نوري، ماهوارهها، تلفنهاي همراه و…) و بالاخره پيوند همگي آنها در ساختاري به نام اينترنت كه شبكهها را عملاً از ساختارهاي قبلي (سازماني، محلي و ملي و…) رها ميسازد، اشاره كرد.
در نهايت اصطلاح “جامعۀ اطلاعاتي” و مفاهيم شبيه به آن يعني “عصر اطلاعات”،” اقتصاد اطلاعات” جامعهاي را توصيف ميكنند كه براي توليد انواع كالاها و خدمات، وابستگي زيادي به كاربرد فناوري اطلاعات دارد. جامعۀ صنعتي براي توسعۀ كار بدني انسانها به نيروي دروني موتورها نيازمند بود، اما جامعۀ اطلاعاتي براي توسعۀ كار ذهني، نيازمند فناوري رايانه است.
در” اقتصاد مبتني بر اطلاعات” انديشهها، تصويرهاي ذهني و دانش، از فرآوردهاي مادي، ماشيني مواد خام، اهميت بيشتري مييابند همانگونه كه مهار انرژي موجد جامعۀ صنعتي بود، تسلط بر داده پردازي و انتقال داده ها “اقتصاد مبتني بر اطلاعات” را پديد آورده است.
اين شكل جديد اقتصاد از چهار بخش تشكيل شده كه چهارمين بخش آن نيرومندتر از ساير بخشها است:
- فناوري اطلاع رساني و ارتباطات
- تبليغات تجاري
- خدمات بانكي، بانكها و پايگاه اطلاعاتي و اطلاعرساني
- فناوري زيستی
باید بگوييم كه” روابط عمومي الكترونيك” به عنوان يك ضرورت و نياز غير قابل انكار در شرايط جديد، مطرح است. “جامعۀ اطلاعاتي” شرايط را به گونهاي مطرح ميسازد كه بايد نگاه سنتي خود را نسبت به روابط عمومي تغيير دهيم و بدانيم كه شرط بقا در چنين شرايطي درك صحيح و درست از كيفيت اطلاعرساني الكترونيك است.
فناوري ارتباطات و اطلاعات
در خصوص فناوري ارتباطات و اطلاعات تعاريف بسياري ارائه شده است كه در اين جا به چند مورد بسنده ميشود:
- فناوري ارتباطي و اطلاعاتي عبارتند از مجموعهاي از دستگاهها به نام رايانه، تلفن، شبكهها و محيطهاي انتقال مخابراتي دادهپردازها، ايستگاههاي كاري، رباتها، ماهوارهها، تلويزيونهاي سيبل و غيره كه از طريق نرمافرازها فعال ميشوند.
- مجموعه ای از دستگاهها به نام رايانه و ارتباطات راه دور كه انتقال حجم عظيمي از دادهها به شكل متن، تصوير، صدا و گرافيك را در مقياس وسيع امكانپذير ميسازد.
“مانوئل كاستلز” تعريف جامعتري را ارائه ميكند: “فناوري ارتباطات و اطلاعات عبارت است از مجموعهاي همگرا از فناوريها در ميكروالكترونيكها، كامپيوتينگها (شامل نرم افزارها و ماشينها) ارتباطات راهدور، مخابره و پخش الكترونيكهاي نوري است.”
فناوري ارتباطات و اطلاعات از دو بخش فناوريهاي ارتباطي مانند (تلفن، فاكس، فناوري پخش، ماهواره، تلويزيون كابلي ، كابلهاي نوري و…) و فناوري اطلاعاتي (رايانه ، نرمافزارها و…) تشكيل شده است.
در يك جمعبندي كلي فناوري اطلاعات را ميتوان اين گونه تشريح كرد:
اگر فناوري اطلاعات را مثلثي در نظر بگيريم، سه رأس آن را” سيستمهاي اطلاعات”، “اتوماسيون اداري” و “ارتباطات” تشكيل ميدهد.
جامعۀ اطلاعاتي
با توجه به اين كه در اين مقاله از واژۀ “جامعۀ اطلاعاتي” به كرات استفاده شده است، به جاست كه قبل از پرداختن به موضوع اصلي، كمي پيرامون آن بحث شود.
“جامعۀ اطلاعاتي” يك جامعۀ پست مدرنيستي به حساب ميآيد كه بر توليد اطلاعات متكي است. در حالي كه جامعۀ مدرن (عصر انقلاب صنعتي) بر توليد كارخانهاي و ماشينآلات صنعتي متكي و استوار بود. به عبارت بهتر ميتوان گفت مشخصۀ عصر مدرن، كارخانه و محصولات صنعتي كشاورزي است و مشخصۀ عصر پست مدرن، اطلاعات است. در جامعۀ اطلاعاتي اين فكر است كه داراي ارزش است و در چنين جامعهاي ما با فكر سالارها سر و كار داريم.
در كلام ديگر جامعۀ اطلاعاتي به جامعهاي اطلاق ميگردد كه در آن اكثريت نيروي كار مركب از كارگزاران اطلاعاتي است. آمريكاييها معتقدند كه جامعۀ اطلاعاتي از دهۀ 1950 يعني درست از سال 1956 در اين كشور متولد شده است. در اين زمان ميزان كارمندان دفتري در اين كشور يعني دست اندركاران امور اطلاعاتي و ارتباطي از تعداد كارگران صنعتي بيشتر شده است.
جامعۀ اطلاعاتي و روابط عمومي
با توجه به تعاريف و ويژگيهايي كه براي جامعۀ اطلاعاتي ذكر شد، اكنون به دسته بندي گروههاي تشكيل دهندۀ اين پديده ميپردازيم و سپس جايگاه روابط عمومي در چنين جامعهاي مطرح ميشود. گروههاي تشكيل دهندۀ جامعۀ اطلاعاتي سه دستهاند:
الف. اطلاعسازها
به گروهي از سازمانها، مؤسسات، مراكز، نهادها، پژوهشگران، پايگاهها و شبكههاي اطلاعاتي كه وظيفۀ آنها توليد اطلاعات است، اطلاعساز گفته ميشود. گسترۀ اطلاعات توليدي بسيار متنوع و گوناگون است. اين اطلاعات ميتواند طيف وسيعي از دادههاي خام و اطلاعات پردازش شده را در بر بگيرد. از جملۀ اين موارد ميتوان به اطلاعات فردي، نظامي، سياسي، علمي، صنفي، فناوري، هنري، ادبي، تجاري و… اشاره كرد.
ب. اطلاعپردازها
به گروهي از سازمانها، مؤسسات، مراكز، نهادها، پايگاهها و شبكههاي رايانهاي كه وظيفۀ سازماني آن پردازش دادهها و اطلاعات است، اطلاعپرداز گفته ميشود. اين گروه به بازشناسي، گزينش، مجموعهسازي ، سازماندهي و پردازش دادهها و اطلاعات ميپردازد. وظيفۀ اين گروه ميتواند از تهيۀ فهرستهاي موضوعي، ايجاد امكان كاوشهاي موضوعي و منطقي، به روز كردن اطلاعات، سازماندهي، ردهبندي، آزمايش، گزينش تا اشاعۀ اطلاعات متفاوت باشد.
ج. اطلاعخواهها
به گروهي از سازمانها، مراكز، نهادها، مؤسسات و پژوهشگران و… كه به منظور رفع نيازهاي پژوهشي، آموزشي، تجاري، صنعتي، فناوري، علايق و… خود به اطلاعات مراجعه ميكنند، اطلاعخواه گفته ميشود. اين گروهها را اصطلاحاً “بهره گيران نهايي” نيز مينامند.