گوته با اسلام هراسی آشنا بود
پروفسور کارل ژوزف کوشل، استاد دانشگاه مونیخ تحقیقات گستردهای درباره گوته و تاثیرپذیری او از قرآن و حافظ انجام داده است. او در کتابی با عنوان “گوته و قرآن”، آثار این شاعر آلمانی در زمینه اسلام و قرآن را جمعآوری کرده است. کوشل در گفتوگو با خبرنگار فرانکفورتر روندشو درباره تحقیقات خود از دیوان غربی-شرقی، گوته و تاثیر حافظ بر آن به گفتوگو پرداخته است:
شما در کتاب خود، از یک سو، گوته را به عنوان یکی از طرفداران و مداحان قرآن معرفی کردهاید و از سوی دیگر یادآور شدهاید که او پیش از شناخت اسلام، با سنت اسلامهراسی آشنا شده بود. به نظر شما، چگونه اسلامهراسی در گوته به وجود آمده بود؟
گوته از دوران کودکی با سنت اسلامهراسی آشنا شد. از قرون وسطی و دوران اصلاحات، کلیساها همواره تلاش میکردند تا اسلام را به عنوان دین،شیطانپرستان و حضرت محمد(ص) را به عنوان فریبکار معرفی کنند. در نتیجه تحقیر اسلام و نفرتپراکنی درباره آن، توسط کلیساها شکل گرفته بود و در میان بسیاری از شهروندان وجود داشت. شکی نیست که این شرایط بر روی گوته نیز تاثیر گذاشته بود. با این وجود، او بعدها توانست اسلام واقعی را بشناسد. گوته در طول زندگی خود شاهد رویدادهای مهمی در سطح جهان بود و نگاه جدیدی نسبت به اسلام پیدا کرد.
به نظر میرسد که گوته در جهان، بیشتر به عنوان شاعری که شرق و اسلام را دوست دارد، شناخته میشود. حتی بسیاری او را به عنوان یک شاعر مسلمان میشناسند. شما چه نظری درباره او دارید؟
گوته مطالب زیادی در وصف اسلام نوشته و همه میدانند که علاقه زیای به این دین داشته است. با این وجود نمیتوان او را مسلمان دانست. اصولا تصاحب گوته و یا استفاده تبلیغی از آن، کار درستی نیست.
شما پس از نگارش کتاب “گوته و قرآن”، از شهید علم، خوشنویس آلمانی خواستید تا آن را با خطاطی تزیین کند. چرا برای تزیین این کتاب، اصرار داشتید؟
هر کتابی که درباره یک شاعر بزرگ نوشته میشود، معمولا به شکلی ویژه تزئین میشود. از آنجا که گوته به هنر خوشنویسی علاقه داشت و تمرینات خوشنویسی انجام میداد، من هم فکر کردم بد نیست کتاب را با هنر خوشنویسی تزیین کنیم. این هنر در آلمان نیز طرفداران زیادی دارد. چرا که در زبان نوشتاری آلمانی نمیتوان حروف را به گونهای در هم آمیخت که فردیت آنها نیز حفظ شود. اگر با حروف آلمانی، این کار را انجام دهید، دیگر نمی توانید کلمه را بخوانید. اما در زبان عربی، شرایط متفاوت است.
با وجود آنکه “دیوان غربی-شرقی” مورد توجه بسیاری از منتقدان و نویسندگان آلمانی قرار گرفت، اما عموم مردم، توجه خاصی به این اثر نداشتند. به نظر شما چرا اثر به این مهمی مورد استقبال شهروندان قرار نگرفت؟
نوع نگاه او به اسلام و مشرقزمین چالشهای مذهبی و سیاسی زیادی در جامعه آلمان ایجاد کرد. نبابراین طبیعی است که برخی از شهروندان تمایلی به آثار او نداشته باشند. گوته، مطالعات زیادی بر روی قرآن و زندگینامه پیامبران داشت. او پس از مطالعات عمیقی که درباره مشرقزمین انجام داد، اشعار بی نظیر خود را سرود. به این ترتیب، گوته به تدریج “دیوان” خود را شکل داد. او همچنین بخشی را به صورت نثر نگاشته که در آن نشان میدهد تا چه اندازه بر روی فرهنگهای دیگر نیز کار کرده است.
همه میدانند که علاقه گوته به حافظ به شکل تصادفی و خیلی دیر شکل گرفت. در سال ۱۸۱۴، یکی از ناشران کتاب، نسخهای از دیوان حافظ را به او هدیه کرد. درباره این موضوع نیز توضیح میدهید؟
بله، یکی از ناشران اهل توبینگن، دیوان حافظ را به گوته هدیه داد و معجزه اتفاق افتاد. با آنکه تا پایان سال ۱۸۱۴، تقریباً صد شعر سروده شده است، اما دیوان حافظ برای گوته، معجزهای در ادبیات به شمار میرفت.
حافظ در قرن چهاردهم زندگی میکرد. چه چیزی شعرهای او را متمایز میکند؟
سطح بالایی از کمال در اشعار او دیده میشود. همه شعرها مطابق قوانین خاص فرم و قافیه ساخته شدهاند و دیوان وی ساختار خاصی دارد. از سوی دیگر، او در دورهای زندگی میکرد که شهروندان با جنگ و تغییرات سیاسی و اجتماعی دستوپنجه نرم میکردند. در آن دوران، حافظ نیز بارها بازخواست شد. با این وجود، شعرهای او سرشار از شادی و نشاط است.
بنابراین گوته و حافظ از این نظر شباهتهایی به یکدیگر داشتند. چرا که دوران گوته نیز با تغییرات سیاسی و اجتماعی زیادی همراه بود.
بله، در دوران گوته نیز در بسیاری از نقاط جهان جنگ درگرفته بود و امپراتوریها به تدریج تضعیف شده بودند. از اینرو، بسیاری از اشعار گوته، تجربه تلخ زندگی او را نشان میدهد. گوته حافظ را دوقلوی معنوی خود میدانست، او اشعار بسیاری را به حافظ اختصاص داده است.
شما در کتاب خود، دیوان گوته را یک سند سیاسی میدانید. آیا این همان چیزی است که گوته می خواست؟
من در کتاب تاکید کردهام که گوته با سنت اسلامهراسی آشنا بود. بعدها که با اسلام آشنا شد، تصمیم گرفت تا به آلمانیها که نسبت به مشرق زمین بیتفاوت بودند، نشان دهد که چه گنجینههایی را میتوان در آنجا یافت. بنابراین دیوان او، را میتوان یک سند سیاسی دانست که موجب روشنگری فرهنگی شد.
آیا آثار او، امروزه هم میتوانند موجب روشنگری فرهنگی شوند؟
گوته نه تنها خواستار گفتوگو میان شرق و غرب و همچنین میان اسلام و مسیحیت بود، بلکه خود آن را انجام داد. بنابراین نتایج مطالعات و آثار او میتواند موجب شناخت بهتر اسلام و یا مشرقزمین شود. بنابراین آثار او امروزه نیز به روشنگری فرهنگی کمک خواهد کرد. متاسفانه، امروزه، اسلام تا حد زیادی با کلیشههایی مانند خشونت، زنستیزی، نقض حقوق بشر و … شناخته میشود. این در حالی است که چنین کلیشههایی با جهان اسلام فاصله زیادی دارد. در این شراطی ما میتوانیم از آثار گوته درباره مشرقزمین و اسلام استفاده کنیم.
بنابراین آثار گوته امروز نیز میتواند به عنوان نمونهای از گفتوگو با جهان اسلام شناخته شود؟
من باور دارم که گوته همچنان میتواند به گفتوگو میان شرق و غرب و جهان اسلام و مسیحیت کمک کند. آثار او نمونه خوبی برای شناخت مشرق زمین و اسلام هستند.