دین هیچ وقت جایگاه خود را از دست نمی دهد!
مصاحبه با استاد محمود فرشچیان (هنرمند و نقاش شهیر ایران)
نگارگری جلوه گاه بی مانند جمال الهی است، نگارگر با خلق تصویری برگرفته از ذهنیت خلاق خویش انسان را تا اوج عزت می برد و برای معنی بخشیدن به نقوش و رنگ و نور و سایه، روح خود را نزد خالق هنر به ودیعه می سپارد.
در این میان کم نیستند نگارگرانی که روح خود را به ودیعه گذاشته و دیگر حاضر به بازپس گرفتن آن نیستند، بی شک استاد محمود فرشچیان را باید یکی از آن نگارگرانی دانست که وقتی دست به قلم می شود، چیزی فراتر از رنگ می بیند و بوم و نقشی که می آفریند، چیزی فراتر از رنگ است و بوم.
س) آثاری که استاد خالق آن هستند، در خود حاوی سری است که بیشتر از آنچه شما بخواهید از آن اسرار بگوئید، گویی در آثارتان به سخن می آیند و با مخاطب ارتباط برقرار می کنند، دوست داریم کمی در این زمینه از زبان خودتان بشنویم:
ج) اولاً خالق کل خداوند است، ما هم یک خدمتی انجام میدهیم، یک اثر می سازیم؛ به نظر من هنر و نقاشی که آدمی کار می کند به ویژه در شیوه کار ما نوعی عبادت است؛ به نوعی بندگی خداوند است که ما بدین وسیله داریم احساس خودمان و ارادت خودمان را به درگاه الهی نشان میدهیم و راز و رمز نهفته ای در آن نیست. بالاخره هر کس هر انسانی در هر شغلی و هر کاری که باشد در درون خودش با خدای خودش یک رابطه دارد و من سعی کردم از آن رابطه در لحظه لحظه های ساختن یک تابلو نقاشی مند باشم، اما بعضی وقت ها هم که میخواهم کار کنم با وضو کار می کنم. من این کار را و هنر ایرانی و نقاشی خودم را عبادت می دانم و میز کار من نیز رو به قبله است.
س) آیا یک طراحی، از شروع تا پایان کار در آثار شما، دچار تغیر می شود یا پایان کار با همان فرم و محتوای اولیه ادامه می یابد؟
ج) خب کارهای من تغییر میکنند، ممکن است کارهای هنرمندان دیگر تغییر نکنند، ولی من تابلوهایی ساخته ام که شاید حتی در اروپا بوده و آن را فروخته بودم، ولی بعد دیدم اگر فلان کار را روی آن انجام بدهم بهتر میشود. باور کنید که بعضی مواقع اتفاق افتاده که به اروپا رفتم آن کار را از روی دیوار برداشته به هتل برده و اصلاحش کرده ام و دوباره به صاحبش بازگردانده ام.
س) شیوه تربیتی فرزند سالاری در غرب به نوعی باعث از بین رفتن استعدادهای کودکان می شود، از سویی اساس تربیت لذت جویی است اما شما از ۷ سالگی با وجود رفاه کامل خانوادگی به دنبال ریاضت های بسیار رفتید، آیا واقعا در دنیای کنونی برای رسیدن به مدارج بالای حرفه ای باید ریاضت کشید؟
ج) بله، من از 7 سالگی در کارگاه حاج میرزا آقا امامی بهره زیادی از استعداد خود بردم، اما متاسفانه استعداد کودک به این منوالی که دارد پیش می رود هرز میرود. تاثیر این موضوع بر ایران و هنر ایرانی هم مشهود است و به نظر من نوعی سهل انگاری و یک نوع آسان یابی در کارها هست و این بستگی داره به ذوق و عشق هر آدمی که در درون آن انسان قرار دارد. یک هنرمند می تواند بنشیند، طراحی کند، کار کند و قانع نباشد. به نظرم این جوان هایی که می خواهند کاری بکند باید به کاری که میکنند قانع نباشند، بدانند هر کاری که میکنند بهتر و بالاتر از آن هم هست و بخواهند که به آن دست پیدا کنند. فرقی هم نمی کند؛ باید به بچه ها حالی کرد که به هر روشی می خواهند کارکنند، هر شغل و پیشه ای که میخواهند داشته باشند، ولی کار هنری هم بکنند. این موضوع را باید به بچه ها تفهیم کرد، البته بستگی به خود افراد هم دارد که خودشان چقدر جستجوگر باشند.
س) آیا پیش آمده که هنرجویی ، نزد شما بیاید و شما متوجه شوید او در نقاشی فاقد استعداد است و به او گفته باشید؟
ج) یادم هست که چند سال پیش که در ایران بودم شخصی از قم عاشق و علاقه مند به نقاشی بود، به منزل ما میآمد و هر پنجشنبه کارها و طرحهای هایش را به همراه می آورد تا من ببینم؛ من چند سال که با ایشان کار کردم دیدم این عاشق و علاقه مند است که آن را دوست دارد، ولی آن مایعی که باید در هنر داشته باشد و آن فداکاری هایی که هنرمند و کار هنری به آن نیازمند است در آن نیست؛ بالاخره نشستم گفتم تو در جریان هستی که من همیشه به تو کمک می کنم، وقتی هم به اینجا می آیی،به تو افتخار می کنم و بدون هیچ توقعی به تو آموزش میدهم،لذا هر چند جلسه که میخواهی بیا، ولی سعی کنی اگر شغل و روش دیگری می توانی هم پیدا کنی، پیدا کن. نقاشی را توجه داشته باش و از آن یعنی شغل هم استفاده کن؛ او نیز بسیار خوشحال شد و رفت و اکنون مرغداری بزرگی در قم دارد و بعد هم کلکتور تابلو نقاشی شد؛ این بستگی به این دارد که آدمی به دنبال ذوقی که دارد و عشقی که دارد برود و در آن موفق باشد. باید خودش کار کند. وقتی که در این راه و مسیر افتادی با توکل به خدا خودش این راه نشان می دهد.
س) به رغم داشتن فرهنگ غنی و پربار ایرانی، از نظر شما چه عوامل یا کاستی هایی را موجب گرایش جوانان و نوجوانان به فرهنگ غربی می دانید ؟
ج) این مسئله متاسفانه در جامعه ما هم نهادینه شده و بسیار هم مخرب است، مثلاً شما نقاشی چین را مقایسه می کنید، نقاشی ژاپنی حتی هندوستان؛ سریع می توان تشخیص داد که این نقاشی هنر چین و نقاش آن چینی است و یا یک نقاش ژاپنی آن را انجام داده است. ولی نوع و روش دارد و فکر و اندیشه و خیال نو در این کارها مستتر هست. یعنی آنها به ملیت خودشان بسیار پایبند و مقید هستند. متاسفانه در قسمت هایی مقداری از لحاظ ملیت دچار تخریب شده ایم، صحیح هم نیست. شما حساب بفرمایید که سه چهار یا پنج دانشکده مدرن در تهران و شهرستان ها هست، ولی اساتید درجه یک را که بتوانند حرف جهانی بزنند و آن را قبول داشته باشند نداریم. این است که ما اصالت های خودمان را فراموش کردهایم.
ان شاءالله دانشگاه هنر اسلامی که در تهران به نام “محمود فرشچیان” راه اندازی شده است بتواند راهی در این مسیر باز کند و مسیر خوبی را پیش رو داشته باشد. من هم امیدوارم و مدرسه هایی هم در این زمینه در حال تهیه هستند. نا امید نیستم، ولی باید مدرس و معلم درجه یک داشته باشیم که بتوانند هنر ایران را به بچه ها در ایران تعلیم بدهند.
س) به جز اساتید بزرگی همچون حاج میرزا آقا امامی و عیسی بهادری که در محضر آنها بوده اید چه موارد دیگری بیشترین تاثیر را در راه آموختن عمیق هنرتان،داشته است؟
ج) بنده مطالعه بسیار در کار تمام نقاش های دنیا و در موضوع های مختلف اروپا داشته و آثار زیادی را تماشا کردم، تحقیق کردم و وقتی در اروپا بودم می آمدم پشت در موزه که وقتی در موزه باز میشود، اولین کسی باشم که وارد موزه می شود و آخر شب هم آخرین کسی که می گفتند از موزه بیرون برود، من بودم. کار میکردم، نگاه میکردم تحقیق میکردم و مینوشتم. آدم باید عاشق و شیفته هنر باشد تا لطف خدا هم شاملش بشود و بتواند کاری انجام دهد.
س) کدام مبحث بیش از هرچیز، بیشترین نقش را در ایجاد انگیزه ای قدرتمند برای آموختن هنر نگارگری و تحمل دشواری های مسیرتان داشته است ؟
ج) فقط و فقط در هر کار و روشی آدم باید دلش بخواهد با تمام وجود و از نهاد خودش و قلب خودش بخواهد عاشق آن کار باشد، این قدر پزشک هستند اینقدر دکترا هستند، بعضی ها راضی نیستند، ولی بعضی از آن ها واقعا متبحر هستند، درد مردم را دوا می کنند. پیداست که این آدم عاشق بوده، عاشق حرفه خودش بوده است.
س) آیا اگر سفر و پژوهشهای شما به اروپا و اقامت در آمریکا هم نبود و ساکن ایران بودید، باز هم ما شاهد پدیده ای شگفت در هنر نگارگری مدرن بودیم یا خیر؟ و دغدغه ی سبکی نوگرا از چه زمانی در شما شکل گرفت؟
ج) بله همیشه سعی کردم و فکر میکردم اگر به راه و روش قدیمی ها بخواهیم پیش برویم کاری نکرده ایم. باید کاری کنیم که با حفظ اصالت هنری خودمان واقعاً کاری بکنیم که متعلق به خودمان باشد و عوامل خارجی و زمانی که درش زندگی می کنیم، بی تأثیر در کارمان نباشد. با حفظ اصالت، خودمان را گم نکنیم یااین که بخواهیم غرب زده باشیم و یا مرهون و مدیون هنر غرب باشیم. ولی خوب است در عین اینکه خواسته خودمان را نشان می دهیم و حال خودمان را نشان می دهیم، اصالت ایرانی را هم حفظ کنیم، ولی اثرمان رنگ و بوی نو داشته باشد.
س) من تعمداً در میان آثار مختلف مدرن نمونه هایی از آثار نگارگری شما قرار می دهم و از دوستان آلمانی نقاش، می خواهم که از میان آنها بهترین را انتخاب کنند، به رغم علاقه آنها به هنر مدرن، سریع کار و سبک شما را به عنوان بهترین سبک انتخاب میکنند و متحیر میشوند. شما دلیل این تاثیرگذاری را چه میدانید؟
ج) عشق و صداقت. صداقت در کار و فرار از آسوده طلبی.حتی المقدور سعی می کنم کارهایم درحد کمال باشد. در کار فروگذار نمی کنم و آنچه می توانم هم از لحاظ طراحی و هم از لحاظ رنگ آمیزی انجام می دهم و تمام المان هایی که میتواند آن اثر را به وجود بیاوردبه وجود می آورم و از دست آن تابلو فرار نمی کنم. من برای خلق آثارم جان سختی زیاد کرده ام، موضوعی که باید هر هنرمند در زندگی خود مورد توجه قرار دهد.
س) شما بارها به علاقمندان وادی هنر توصیه کرده اید که از موزه ها دیدن کنند،دیدن و نگاه دقیق و مفید را چگونه میتوان آموخت و بازدید از موزه ها و آثار قدما، چه دستاوردی برای هنرمند دارد؟
ج) بستگی دارد شما با چه نیتی وارد موزه می شوید؛ در بازدید از موزه باید رمز و راز اصالت ها و زیبایی هایی که آن هنرمند در آن کار لحاظ کرده و ارائه داده را دریافت که البته بسیار هم مشکل است و مقداری ورزش می خواهد که چشم و ذهن از کنار یک اثر هنری، ساده عبور نکند. باید تحمل کنید، تحقیق کنید و رمز و رازی را که آن هنرمند مورد نظرش بوده درک کنید و دریابید. باید به نیت این که چیزی یاد بگیردی و درک کنید به موزه بروید، نه آن که وقت گذرانی. روزانه یک موزه می تواند۲۰ تا ۴۰ هزار بیننده داشته باشد، ولی شاید ۱۰ تا ۱۸ نفر باشند که فقط با هدف یادگیری به دیدن این آثار می روند، نه بیشتر.
س) در زمانی که با نظریه دین زدایی از سوی فیلسوفان عصر روشنگری مواجه هستیم با این پیش فرض که دین قدرت و کارایی خود را از دست داده است، جایگاه و رسالت هنر در این زمینه چیست و چقدر موفق بوده است؟
ج) به نظر بنده دین هیچ وقت قدرت خودش را از دست نمیدهد، دین همیشه هست. این ماییم که معنویت، تدین و دین در زندگی را فراموش کرده ایم. آنهایی که با دین هستند دینداری میکنند و آنهایی که دین را قبول ندارند به نتیجه نمیرسند و بالاخره یک روزی متوجه میشوند که تهی هستند. دین هیچ وقت قدرت و قوت خودش را از دست نداده و نخواهد هم داد. این چیز ملموسی نیست، فرقی هم نمی کند چه دینی باشد. حضرت مسیح(ع)، دین یهود یا دین اسلام. آنهایی که به این مسائل میخواهند بی اعتنایی کنند نتیجه نمیگیرند.
س) مشکلی که این روزها بسیاری با آن دست و پنجه نرم می کنند، سرقت اثر و یا کپی کاری است، برای جلوگیری از کپی کاری و دستیابی به یک سبک شخصی هنری چه راهکاری پیشنهاد می کنید؟
ج) با کفش مخصوص خانه نمیتوان کوهپیمایی کرد، استقلال نیاز به استقامت دارد. تصمیم گیری و رفتن به جلو آدم عاشق می خواهد و آدم عاشق با تمام وجود به تعالی کار خودش فکر میکند.
س) تاثیر اشاعه بیش از حدکاربرد فضای مجازی، بخصوص به دلیل وجود ویروس کرونا، را چگونه تعبیر می کنید؟
ج) دنیا ناچار شده که در یک آرامش و سکوت و در یک انزوا بتواند کار خودش را ادامه دهد .بعضیها مستمع باشند. در خصوص فضای مجازی هم وقتی ناچار باشیم، باید از آن استفاده کنیم و گویا در تمام دنیا دارد مکتبی جدید باز می شود که شاید برای تمام دنیایک گشایشی صورت بگیرد.
س) لطفاً کمی در مورد موسسه نور و دانش و مدت و قدمت فعالیت ها در این موسسه و فعالیتهای تان در این مکان و دیگر فعالیت هایتان در آمریکا توضیح دهید:
ج) حدود ۲۸ سال پیش با چند نفر از ایرانیان معتقد گردهمایی تشکیل داده و در آن زمان در رادفورد نیوجرسی مکانی را به قیمت ۵۸۰ هزار دلار خریداری نمودیم که هنوز برقرار است، ولی این دو سال به دلیل وجود کرونا کمی فعالیت ها کمتر شده است. در طبقه بالای این مکان فعالیت های فرهنگی، سخنرانی ها ،شب شعر و موسیقی برگزار میشود و در طبقه پایین مراسم مذهبی و نماز برگزار می شود. ایرانی های عزیز این منطقه هم بسیار با ما همراهی کرده اند .
فاطمه یاوری